(غزل گريه .(شعرمذهبي و آئيني)

ساخت وبلاگ
#السلام_علیک_یا_فاطمة_الزهرابی هوا صاعقه ای صورت ماهش را زددست ابلیس ترک بر همه ی دنیا زدساحل نازک رویش ردِ پایی برداشتموج خون آمد و بر عاطفه ی دریا زدآنکه چون خوار به چشمش جگر مولا بودآمد و دست روی غیرت این مولا زددرد این است که نامرد به خود می بالیدبعد از آن روز که بر چادر زهرا پا زدبی وجودی که قلم شرم کند از اسمشزهر خود را به دل سوخته ی زهرا زدسند سوختنِ محسن زهرا را شیطانپشت در با لگدی بر درِ بیت امضا زدحسن کردی (غزل گريه .(شعرمذهبي و آئيني)...
ما را در سایت (غزل گريه .(شعرمذهبي و آئيني) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dqazalegerye2 بازدید : 33 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1402 ساعت: 16:25

#السلام_علیک_ایتها_الصدیقة_الشهیدهدلم تنگ نگات میشه عزیزمبه یاد چشم سرخت،اشک می ریزمدعا کن، یاس در خاک آرمیدههمینجا از کنارت بر نخیزمگلاب اشک سر خاکت میارمپس از تو ابرم و دائم می بارمجوون زیر خاکم ای که بی توبه زنده موندنم شوقی ندارمبا سیلی چشماتو از من گرفتندحسودا انتقام از زن گرفتندجلو چشمام غلافای چهل مردزدند و قتلتو گردن گرفتندکجایی خونمونو غم گرفتهدرِ خونه برات ماتم گرفتهحسین و زینب و آروم کردمحسن جانت ولی باز دم گرفتهعزادارم ولی تنها و بی یارمنم و این سه چارتا طفل غمخوارتو رفتی و نگفتی من می مونمپس از تو با غم مسمار و دیوارصدات مونده توی خونه هنوزمپس از این من به جای تو می سوزمتو رفتی و حالا غرق خجالتنگامو به در و دیوار می دوزمحسن کردی (غزل گريه .(شعرمذهبي و آئيني)...
ما را در سایت (غزل گريه .(شعرمذهبي و آئيني) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dqazalegerye2 بازدید : 32 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1402 ساعت: 16:25

#السلام_علیکِ_ایتها_الصدیقة_الشهیده تا دست مرد بی شرفی رد شد از سرشافتاد ناگهان وسط کوچه مادرشمادر که خواست دست به دیوار پا شودافتاد روی خاک دوباره برابر‌شدنیا شبیه چادر خاکیِ فاطمهتاریک شد مقابل چشمان مضطرشدیوار های سنگی آن کوچه شاهد استنقشِ ز خونِ ریخته از چشم کوثرشاز چشمهای کوچک او خواب را گرفتیک عمر شرح نیلیِ چشمان مادرش***خائن ترین جماعت تاریخ بسته استدست گره گشای علمدار خیبرشحسن کردی (غزل گريه .(شعرمذهبي و آئيني)...
ما را در سایت (غزل گريه .(شعرمذهبي و آئيني) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dqazalegerye2 بازدید : 35 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1402 ساعت: 16:25

تقدیم به حضرت مادر سلام الله علیها پشت در عشق را اذان می دادپرچم شیعه را تکان می دادبا تمام توان به مسلخ عشقراه را بر همه نشان می داداو که با چشم روشنش هر روزنور را هدیه بر جهان می دادمثل باران دعای هر روزشبه همه اهل شهر نان می دادامتحان بود و حال غیرت راارث سرخی به شیعیان می دادمثل روز ازل برای خدافاطمه، باز امتحان می دادزن، ولی مثل ذولفقار علیبه حماسه، به غم، زبان می دادحجت اللهِ اهل بیت اینجادرس سختی به مشرکان می داددشمن او را به جرم عشق علیبین دیوار و در مکان می داد در که بر روی پهلویش وا شدعرش را ناله اش تکان می داددشمن از عرش چادرش رد شدمرتضی دید و داشت جان می داددست هایش سپر شدند اماتازیانه مگر امان می داددست شیطان قلاف را پر کردنوبتی دست این و آن می دادمحسنش روزگار را می دیداگر آتش کمی زمان می دادپای مسمار در حرم وا شدفضه آمد اگر نه جان می دادخط خون در مسیر آن کوچه خبر از زخم خون فشان می دادحسن کردی (غزل گريه .(شعرمذهبي و آئيني)...
ما را در سایت (غزل گريه .(شعرمذهبي و آئيني) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dqazalegerye2 بازدید : 26 تاريخ : سه شنبه 7 آذر 1402 ساعت: 18:49